Page 10 - مجموعه نمایشنامه‌های رضوی1-به روايت خورشيد
P. 10

‫بهروایتخورشید‬  ‫‪8‬‬

                                              ‫تابلو ‪1‬‬

‫[تصویـری از یـک پـرد‏هی نقالی که مـردی جوان درحـال روایت‬
‫چگونگـی حرکت حضـرت رضـ‌ا(ع) از مدینه به مـرو و عبورش از‬
‫دیار سـناباد و گفتگوی ایشـان با مردم اسـت‪ .‬عد‏های رو ‌یپوشیده‬
‫حملـه م ‏یکننـد‪ ،‬پرده را پـاره کرده و نقـال را با خـود م ‏یبرند‪].‬‬

                                              ‫  صحنهیک‬

‫[حیاط خان ‏هی یونس‪ ،‬خورشید کام ‌لزن نوغانی‪ ،‬همراه گلنار‬
‫پوس ‏تهای گوسفندی که کنار حیاط روی هم چیده شده است‬
‫را یک به یک برم ‏یدارند و با زدن چوب روی آ ‏نها‪ ،‬خا ‏کگیری‬
‫م ‏یکنند‪ .‬یونس شتا ‏بزده از سرداب به حیاط م ‏یآید و سمت در‬

                                          ‫حیاط م ‏یرود‪].‬‬
                            ‫خورشید	‪ :‬کجا مرد؟ لابد باز هم دباغخانه؟‬
               ‫یونس	‪ :‬امروز قرار است پوس ‏تهای تازه را تحویل بگیرم‪.‬‬
   5   6   7   8   9   10   11   12   13   14   15